بازدید امروز : 343
بازدید دیروز : 62
آیا گذشت کردن در همه جا لازم است؟ مثلا کسی را که در معامله با ما کلاهبرداری کرده یا کسی که دائما اسباب شکست کاری ما را فراهم می سازد؟ آیا از این افراد هم باید بگذریم تا خدا از ما بگذرد؟
عفو و گذشت از نظر عقل و شریعت و حیانی , امری ارزشی و هنجار و رفتاری پسندیده و نیکو است. خداوند در آیات بسیاری بر ارزشمندی عفو و گذشت, تأکید کرده است و از صاحبان حق خواسته است که بر خلاف حق و حقوق خویش از باب انسانیت از خطا و اشتباه دیگری درگذرند و رفتار نا درست دیگران را نادیده بگیرند.
خداوند در قرآن کریمش می فرماید: و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن (1) هرگز نیکی و بدی در جهان, یکسان نیست؛ همیشه بدی خلق را به بهترین عمل (که نیکی است) پاداش ده.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند: از بزرگترین کمالات انسانی, تجاوز (گذشت) اشخاصی است که به اوبدی کردند و صفت عفو و تجاوز, از صفات جمالیه ی حق تعالی است که اتصاف به آن تشبه به مبادی عالیه است و هر کس که در تحت تربیت رب العالمین واقع شد و مربوب ذات مقدس حق تعالی شد, باید در او از صفات جمال حق - جل و علا – جلوه [ای] حاصل شود, و مرآت جمال جمیل الهی گردد و از بزرگترین اوصاف حق, رحمت بر عباد و تجاوز از سئیات و عفو از خطیئات است و اگر در انسان حظی از این اوصاف نباشد, در جواب سؤال قبر – که وقت بروز سرایر است – نتواند گفت: ربی الله آنگاه که سؤال شود: من ربک؛ زیرا که انتخاب این اسم در بین اسماء, اشارت به آن شاید باشد که در تحت تربیت کی بودی, و دست قدرت کی در تو متصرف بود در حیات دنیاوی؟ پس اگر انسان در تحت ربوبیت ذات مقدس حق, تربیت شده باشد و ظاهر و باطنش مربی به آن تربیت باشد جواب می تواند دهد؛ و گر نه, یا جواب ندهد و یا ربی الشیطان و یا ربی النفس الاماره شاید بگوید. (2)
با بیانات گهر بار امام فرزانه, روشن شد که کسب روحیه ی عفو و گذشت نه تنها لازم است بلکه از اوجب واجبات است و در حقیقت کسی که عفو می کند ابتدا در حق خویش لطف کرده, ملبس به صفتی از صفات پروردگار می گردد و به اسمی از اسماء الهی چنگ زده است.
انسان در اثر عفو و گذشت به آرامش خاصی دست می یابد که نمی توان آنرا از راهی دیگر کسب کرد؛ از این رو بزرگان دین گفته اند که در عفو و گذشت لذتی است که در انتقام نیست.
کسی که از خطای دیگری می گذرد, رحمت و مهر الهی را به سوی خویش جلب می کند. و لیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم (3) با خلق, عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها در گذرند آیا دوست نمی دارید که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان فرماید؟ و الله غفور الرحیم که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
الف-موارد جواز عفو و گذشت:
- گذشت در هنگام قدرت
کسی که کریم النفس است به هنگام قدرت, می بخشد.
امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: اولی الناس بالعفو اقدرهم علی العقوبه (4) سزاوارترین مردم به عفو کردن, تواناترین آنها به هنگام کیفر دادن است.
هنر اینست که انسان در هنگام کسب قدرت و توانایی غلبه بر خصم, عفو کند و الا کسی که نا توان است و قدرتی ندارد اگر از روی ترس و عجز انتقام نگیرد, هنر نکرده است.
عربی بادیه نشین به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: ای رسول خدا! روز قیامت چه کسی به حساب خلایق می رسد؟ فرمود: خدای عز و جل, بادیه نشین گفت: به خداوندگار کعبه سوگند که نجات یافته ایم! حضرت فرمود: چگونه ای بادیه نشین؟ عرض کرد: زیرا کریم, هر گاه قدرت یابد ببخشاید.
- در گذشتن از خطاهای همسر و فرزندان
خداوند در قرآن کریمش می فرماید: یا ایها الذین امنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا ً لکم فاخذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم (5) ای اهل ایمان (بدانید که) زنان و فرزندان شما برخی دشمن شما هستند از آنان حذر کنید و اگر از آنان عفو و آمرزش و چشم پوشی کنید خدا هم (در حق شما) بسیار آمرزنده و مهربانست. البته آیه همسر و فرزندان را بعنوان مصداق بیان کرده و چه بسا این عفو می تواند عمومیت داشته باشد.
- گذشت از وامداران تنگدست
کسی که مقروض است و توانایی پرداخت قرض خویش را ندارد باید به او مهلت پرداخت داد و اگر طلبکار, قرض او را ببخشد بهتر است. خداوند تعالی می فرمایند: و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة و ان تصدقوا خیر لکم (6) اگر (از کسی طلبکار هستید) تنگدست شود بدو مهلت دهید تا توانگر گردد و اگر در هنگام تنگدستی صدقه ببخشید (قرض او را ببخشید) برای شما بهتر است.
- عفو از قصاص
دین اسلام دین عفو و بخشش و رحمت است؛ لذا حتی در جایی که کسی مرتکب قتل شده نیز سفارش به عفو و گذشت می کند: فمن عفی له من اخیه شی ء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان, ذلک تخفیف من ربکم و رحمة (7) و چون صاحب خون از قاتل, که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد, بدون دیه یا بگرفتن دیه کاریست نیکو, پس دیه را قاتل در کمال رضا و خشنودی ادا کند؛ در این حکم تخفیف و آسانی امر قصاص و رحمت خداوندی است .
بطور حتم و مسلم این دستور به گذشت, مربوط به کسانی است که قتل و خونریزی عادت آنها نگشته بلکه از روی جهل و تغافل و عدم تسلط بر قوه ی غضب, مرتکب قتل شده و نادم و پشیمانند.
- بازگشت دادن شخص به جبران خطا
گاه عده ای از روی نادانی از در دشمنی با انسان وارد می شوند و تنها کافی است مدتی با حسن رفتار با آنان برخورد شود, چه بسا دشمنی آنها تبدیل به دوستی صمیمانه گردد.
ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم (8) بدی خلق را با بهترین عمل, پاداش ده تا همانکس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست صمیمی تو گردد.
موارد ذکر شده, تنها مشتی بود از خروار وادی عفو و بخشش.
ب: موارد عدم جواز گذشت:
- صحنه ی جنگ
جبهه ی جنگ و مبارزه ی با دشمن, جایی برای عفو ودلسوزی نیست بلکه صحنه, صحنه ی مبارزه و دفاع از اسلام و حقوق ملت و حفظ اراضی مسلمین است و بخشش در چنین جایی جز جهل و خودکشی نیست!
- ظلم کنندگان به حقوق ملتها
سردمداران کفر و استکبار و کسانی که خون ملتها را به ناحق می ریزند و حقوق حقه ی آنها را ضایع می کنند, هیچ جای گذشتی در حق آنها وجود ندارد بلکه باید با همه ی توان به مبارزه بر علیه آنها برخاست و ظلمشان را برچید.
- حق الناس و حقوق اجتماعی
در جایی که به حقوق مردم تعدی می شود و حقی از جامعه ضایع می گردد, عفو و گذشت معنا ندارد؛ تا جایی که حتی از کوچکترین خلاف هم نباید گذشت. تجاوز به عنف, احتکار مواد مورد نیاز مردم, گران فروشی... حتی عبور از چراغ قرمز, از مصادیق این گروه می باشد.
- جسور شدن ظالم
گاه بخشش مکرر کسی که در حق ما ظلم کرده, موجب جسارت و عدم تنبه او می شود. در این صورت نه تنها عفو و بخشش، مؤثر نیست بلکه اثری سوء بر روی ظالم می گذارد؛ لذا به خاطر جلوگیری از هلاکت بیشتر ظلم کننده, نباید او را بخشید و باید او را به طریقی مناسب تنبیه کرد.
بطور کلی یکی از مهمترین دلایل عفو, بازسازی رفتاری و نوعی بازگشت دادن و بازپروری شخص, به پیش از خطاست. پس هر گاه این امر حاصل نشود یا در اثر عفو و بخشش, در حقوق افراد جامعه, خلل و تزلزلی پیش آید دیگر جایی برای گذشت نیست.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
----------------
(1) سوره فصلت / 34
(2) شرح حدیث جنود عقل و جهل / ص 425 – 426 امام خمینی ( رحمة الله علیه )
(3) سوره نور / 22
(4) نهج البلاغه /حکمت /52
(5) سوره تغابن /14
(6) سوره بقره /280
(7) سوره ی بقره / 178
(8) سوره ی فصلت / 34
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید